پایگاه بسیج امام خامنه ای (مدظله العالی)

پایگاه بسیج امام خامنه ای (مدظله العالی)
  • ۰
  • ۰

از افتخارات حمید این بود که پدرش دوشادوش او در میدان نبرد حضور داشت. گاهی دوستانش می دیدند که پدر و پسر کنار همدیگر قدم زنان از سنگرها دور می شدند و با هم درد و دل می کنند. پسر به عنوان فرمانده با نهایت ادب و احترام به پدر دستور می داد و پدر با تمام وجود و با عشق از او اطاعت می کرد. قبل از عملیات کربلای ۴ به پدرش مأموریت داد به عنوان مسئول نیروهای پیشرو در منطقه عملیاتی مستقر گردد و آنجا را از لحاظ سنگرسازی و امور ضروری آماده کند. پدر با استفاده از تجربه شغلی، سنگری از آهن ساخت که در روزهای سخت عملیات و زیر شدت آتش دشمن حدود بیست تن از رزمندگان به درون آن رفتند. در همان حین، راکتی توسط هواپیمای عراقی رها شد و در نزدیکی سنگر اصابت کرد. بر اثر انفجار تمام دیوارهای سنگر فرو ریخت و گرد و خاک آن را فرا گرفت. اما پس از دقایقی راه خروج مشخص شد و همه جان سالم از آن حادثه به در بردند.

در شب عملیات کربلای ۵ به سنگر پدرش «جانباز شهید حجت اللّه نوبخت» رفت و انگشتر را از دست و چفیه را از دور گردن در آورد و به پدرش داد و گفت: «بعد از شهادتم انگشتر را به پسرم و چفیه را به دخترم بدهید و به آنان بگویید از آنها خوب مواظبت کنند.» آنگاه در حضور پدر به نماز ایستاد و چنان در نماز ضجه و زاری می کرد که گونه ها و محاسنش از اشک خیس شده بود

سردار شهید حمید رضا نوبخت فرمانده تیپ سه لشکر ظفرمند 25 کربلا در کنار پدرش


http://media2.afsaran.ir/siIsrqZ_535.jpg



نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی