1 - آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! حتما می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: "آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگ آور ترین سلاح بشری مرد!"
آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
سریع وصیت نامهاش را آورد. جملههای بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزهای برای صلح و پیشرفتهای صلح آمیز شود.
امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزههای فیزیک و شیمی نوبل و ... میشناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد. (البته که امروز همین جایزه رو به چه کسایی میدن)
یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است! اینجا کلام علی(ع) معنا پیدا می کند که «ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال عبادت است». بدیهی است تفکری ارزشمند است که سرنوشت ساز باشد و انسان را به صلاح و رستگاری سوق دهد.
2 - مردی زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت . خانه ای دید
که داشت می سوخت و مردی را دید که وسط شعله ها در اتاق
نشیمن نشسته بود
مسافر فریاد زد : هی،خانه ات آتش گرفته است! مرد جواب
داد : میدانم
مسافر گفت:پس چرا بیرون نمی آیی؟
مرد گفت:آخر بیرون باران می آید . مادرم همیشه می گفت
اگر زیر باران بروی ، سینه پهلو میکنی
زائوچی در مورد این داستان می گوید :
خردمند کسی است که وقتی مجبور شود بتواند موقعیتش را
ترک کند
3-
جرعهای درکشـــیدم و گشتم .............. فارغ از رنج
عقـل و محنت و هوش
چون به هوش آمدم یکی دیدم .............. مابقی را ،
همــه خطــوط و نقوش
ناگهان در صــوامــــــع ملکـوت .............. این
حدیثم سروش گفت، به گوش
که یکی هست و هیچ نیست جز او
... وحــــــده لاالـــــــــــه الاهـــــــــــو
ترجیع بند: هاتف اصفهانى
4 -
به پندار شمس: خود را باید پنهان ساخت , مردمان را
باید سخت آزمود!
آنگاه به حریم شخصى خویشتن , اجازه ى ورودشان را
داد..!
- ۹۲/۰۱/۲۰