بازخوانی برخی از کارکردهای نرمافزار براندازی دگراندیشان در فتنه 88
9#دی پایانی بر 9 ماه غوغا سالاری
در تقویم هر کشور، روزهایی وجود دارند که از آنها به عنوان نقطه عطف یا روز
سرنوشتساز یاد میشود و گاه آنقدر روز برجسته شده دارای ارزش و اعتبار
است که میتوان از آن به عنوان تجدید حیات یک جامعه نام برد.
در تقویم هر کشور، روزهایی وجود دارند که از آنها به عنوان نقطه عطف یا روز سرنوشتساز یاد میشود و گاه آنقدر روز برجسته شده دارای ارزش و اعتبار است که میتوان از آن به عنوان تجدید حیات یک جامعه نام برد. درج روزهایی نظیر 12 و 22 بهمن و 15 خرداد در تقویم کشورمان هم بر این اساس صورت گرفته که روزهای ملی و سرنوشتساز برای تاریخ ملت مان به حساب میآیند. در سال 88 هم واکنش خودجوش و حماسی مردم سراسر کشورمان در روز 9 دی، نسبت به 9 ماه فتنهگری و غوغاسالاری جماعتی در داخل برای همیشه در یکی از صفحات تاریخ انقلاب کندهکاری شد و ماندگار ماند. اگرچه نزدیک به یک هفته تا چهارمین سالگرد 9 دی سال88 فاصله داریم اما بازگشت آرام و زیرپوستی برخی از عوامل جریان برانداز همان سال در بدنه قوه مجریه در طول چهار ماه اخیر اندکی افکار جامعه را مکدر و آزرده کرده و میرود تا زمینه غائلهسازی تازهای را برای جریان دگراندیش علیه حاکمیت فراهم سازد.
انتخابات 88 فرصتی برای کودتای نرم
موسم دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در حالی فرا میرسید که جریان موسوم به اصلاحات در چهار انتخابات شوراها1381، مجلس هفتم1382، ریاست جمهوری نهم1384 و مجلس هشتم1386 پیدرپی شکست خورده و به مذاقشان خوش نمیآمد در یک انتخابات دیگر طعم شکست را بچشند. شکست در انتخابات 88 در حالی اتفاق افتاد که تجدیدنظرطلبان در طول هشت سال حاکمیت خود بر قوه مجریه نتوانسته بودند در رسیدن به مطالبات واقعی خود یعنی استحاله نظام اسلامی و استقرار نظامی سکولار یا همان «جمهوری ایرانی» موفق باشند. به هر صورت، اصلاحطلبان از یک سو نتوانسته بودند با حضور در قوه مجریه و مقننه راهبرد نهایی خود را عملیاتی کنند و از سوی دیگر، در پی شکستهای پیدرپیشان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری تصمیم گرفتند از فرصت انتخابات دهم ریاست جمهوری برای پیادهسازی «کودتای نرم» نهایت بهره را ببرند که در ادامه تنها به بخشی از رفتارها و تحرکات براندازانه این جرگه اشاره میکنیم.
کمیته صیانت از آرا گامی جهت مدیریت افکارعمومی علیه نظام
نخستین گام رسمی کودتای نرم با نقشآفرینی محتشمیپور و استفاده از کلیدواژه «کمیته صیانت از آرا» برداشته شد که بلافاصله توسط هاشمیرفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمدخاتمی با هدف ایجاد شبهه در صحت انتخابات، زیر سؤال بردن قانون و عدالت نظام و آمادهسازی اذهان عمومی برای اردوکشی خیابانی علیه حاکمیت پیریزی شد. نخستین ورود آقای رفسنجانی را به موضوع تقلب، همانند بسیاری از مواضع خبرساز وی باید در تریبون نماز جمعه ردیابی کرد. در پاییز سال ۱۳۸۷ و در زمانی که چندین ماه تا گرم شدن تنور تبلیغات انتخاباتی مانده بود، وی دست بهکار شد و در سخنانی که هیچ مناسبتی برای آن وجود نداشت، از لزوم «صیانت از آرا»ی مردم و اهمیت آن سخن گفت.
دروغ بزرگ برای آغاز ظلم بزرگ
حدود ساعت ۲۳ و ۳۰ دقیقه شب ۲۲ خرداد ۸۸ در حالی که هنوز رأیگیری در برخی شعب ادامه داشت، میرحسین موسوی نامزد مغلوب انتخابات در یکی از برجهای شمال پایتخت کنفرانس خبری به راه انداخت و ادعا کرد پیروز انتخابات است واینگونه رسماً اولین دروغ بزرگ توسط غوغاسالاران رسانهای شد. موسوی که دو انگشت خود را به نشانه پیروزی به دوربین بیبی سی و سایر رسانهها نشان میدهد، با استناد به گزارش ناظرین خود در پای صندوقها اعلام میکند پیروز قطعی انتخاباتی است که هنوز ادامه دارد. بیانیهای هم در این زمینه صادر و از مردم خواسته میشود خود را برای جشن پیروزی آماده کنند. موسوی نخستین بیانیه خود را صادر میکند. «نتایج بهتآور»، «بازی بزرگ»، «خیانت به آرای مردم» و «مبارزه با شورش دروغ» کلیدواژههای این بیانیه هستند که باید مردم را با آن به کف خیابانها کشاند.
مظلوم نمایی با پروسه 72 کشته سازی
ستادهای موسوی و کروبی و در رأس آنها علیرضا بهشتی با ارائه لیستی مدعی میشوند در اغتشاشات پس ازانتخابات مأمورین نظامی وامنیتی نظام ۷۲ نفر از حامیان میر حسین را کشتهاند. این لیست مجعول اولین بار در سایت حزب مشارکت منتشر و از آنها به عنوان «۷۲ شهید جنبش سبز» نام برده میشود که بعد از گذشت مدتی جعلی بودن آن برای افکار عموم مبرهن میشود. هفتم مرداد ماه، مهدی کروبی هم با ارسال نامهای برای هاشمی رفسنجانی ادعاهای عجیب و غریبی را مطرح میکند. نویسنده در نامه خود از شنیده هایی مبنی بر شکنجههای وحشتناک و تجاوز به معترضین دستگیر شده خبر میدهد. ۲۱ شهریور ماه گزارش مبسوط کمیته تشکیل شده در این جهت منتشر و مشخص میشود ادعاهای کروبی صحت نداشته است. کروبی میگوید در نامهاش نگفته چنین رویدادهایی حتماً اتفاق افتاده، بلکه شنیدههای خود را نقل کرده است.
در حالی که آتش تند افراطیگری فتنهگران رو به سردی داشت در نمازجمعه ۲۶ تیرماه تهران که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزارشد عدهای بار دیگر باشعارهای هنجارشکنانه خود در این آتش دمیدند و باعث شعلهوری مجدد آن شدند.
9 دی پایانی بر 9 ماه غائلهآفرینی
شعارهایی نظیر «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، «فلسطینو رها کن، فکری به حال ما کن»، «چوب، چماق، بسیجی دیگر اثر ندارد» همراه با بسیاری از رفتارها و گفتارهای رادیکالی طی 9 ماه، جریان برانداز تجدیدنظرطلب را در نهایت به مقابله با مفاهیم و مبانی دینی واعتقادی مردم کشاند، به گونهای که در عاشورای همان سال تهرانی که سالها نماد «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» بود، عاشورای 88 رسما به معرکه کربلا تبدیل شد که خیمه اباعبدالله(ع) را به آتش کشیدند. آنچه در عاشورای 88 رخ داد، داستان جذابی نیست که بخواهیم برایش سالگرد بگیریم و ذکر خاطره کنیم اما قطعا بازخوانی آنچه بر خیابانهای عزادار آن روز تهران گذشت، درسهای بسیاری برای ما خواهد داشت. اینکه چگونه جریان نفاق میتواند تا نقطهای پیش برود که حتی به پرچم سیاه عزای اماممان هم رحم نکند، تا جایی جری شود که حرمت مجلس عزای سیدالشهدا(ع) را هم نگه ندارد و عزاداران را ضرب و شتم کند تا که شعار مرگ بر مقدسات اسلامی سر دهد. هرچند که واکنش مردم نسبت به 9 ماه تندروی وافراطیگری از سوی جریان داخلی همسو با نظام سلطه حضور حماسی و بینظیر در 9 دی همان سال بود اما باید پذیرفت که راهبرد جریان مذکور برای مقابله با گفتمان و اصل انقلاب اسلامی همچنان همان است و این هوشمندی دلسوزان و وفاداران به انقلاب را میطلبد که با رصد تحرکات این طیف در عرصههای مختلف از پیادهسازی اهداف آن به خصوص در انتخابات پیش رو جلوگیری کنند.
9#دی پایانی بر 9 ماه غوغا سالاری

در تقویم هر کشور، روزهایی وجود دارند که از آنها به عنوان نقطه عطف یا روز سرنوشتساز یاد میشود و گاه آنقدر روز برجسته شده دارای ارزش و اعتبار است که میتوان از آن به عنوان تجدید حیات یک جامعه نام برد. درج روزهایی نظیر 12 و 22 بهمن و 15 خرداد در تقویم کشورمان هم بر این اساس صورت گرفته که روزهای ملی و سرنوشتساز برای تاریخ ملت مان به حساب میآیند. در سال 88 هم واکنش خودجوش و حماسی مردم سراسر کشورمان در روز 9 دی، نسبت به 9 ماه فتنهگری و غوغاسالاری جماعتی در داخل برای همیشه در یکی از صفحات تاریخ انقلاب کندهکاری شد و ماندگار ماند. اگرچه نزدیک به یک هفته تا چهارمین سالگرد 9 دی سال88 فاصله داریم اما بازگشت آرام و زیرپوستی برخی از عوامل جریان برانداز همان سال در بدنه قوه مجریه در طول چهار ماه اخیر اندکی افکار جامعه را مکدر و آزرده کرده و میرود تا زمینه غائلهسازی تازهای را برای جریان دگراندیش علیه حاکمیت فراهم سازد.
انتخابات 88 فرصتی برای کودتای نرم
موسم دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در حالی فرا میرسید که جریان موسوم به اصلاحات در چهار انتخابات شوراها1381، مجلس هفتم1382، ریاست جمهوری نهم1384 و مجلس هشتم1386 پیدرپی شکست خورده و به مذاقشان خوش نمیآمد در یک انتخابات دیگر طعم شکست را بچشند. شکست در انتخابات 88 در حالی اتفاق افتاد که تجدیدنظرطلبان در طول هشت سال حاکمیت خود بر قوه مجریه نتوانسته بودند در رسیدن به مطالبات واقعی خود یعنی استحاله نظام اسلامی و استقرار نظامی سکولار یا همان «جمهوری ایرانی» موفق باشند. به هر صورت، اصلاحطلبان از یک سو نتوانسته بودند با حضور در قوه مجریه و مقننه راهبرد نهایی خود را عملیاتی کنند و از سوی دیگر، در پی شکستهای پیدرپیشان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری تصمیم گرفتند از فرصت انتخابات دهم ریاست جمهوری برای پیادهسازی «کودتای نرم» نهایت بهره را ببرند که در ادامه تنها به بخشی از رفتارها و تحرکات براندازانه این جرگه اشاره میکنیم.
کمیته صیانت از آرا گامی جهت مدیریت افکارعمومی علیه نظام
نخستین گام رسمی کودتای نرم با نقشآفرینی محتشمیپور و استفاده از کلیدواژه «کمیته صیانت از آرا» برداشته شد که بلافاصله توسط هاشمیرفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمدخاتمی با هدف ایجاد شبهه در صحت انتخابات، زیر سؤال بردن قانون و عدالت نظام و آمادهسازی اذهان عمومی برای اردوکشی خیابانی علیه حاکمیت پیریزی شد. نخستین ورود آقای رفسنجانی را به موضوع تقلب، همانند بسیاری از مواضع خبرساز وی باید در تریبون نماز جمعه ردیابی کرد. در پاییز سال ۱۳۸۷ و در زمانی که چندین ماه تا گرم شدن تنور تبلیغات انتخاباتی مانده بود، وی دست بهکار شد و در سخنانی که هیچ مناسبتی برای آن وجود نداشت، از لزوم «صیانت از آرا»ی مردم و اهمیت آن سخن گفت.
دروغ بزرگ برای آغاز ظلم بزرگ
حدود ساعت ۲۳ و ۳۰ دقیقه شب ۲۲ خرداد ۸۸ در حالی که هنوز رأیگیری در برخی شعب ادامه داشت، میرحسین موسوی نامزد مغلوب انتخابات در یکی از برجهای شمال پایتخت کنفرانس خبری به راه انداخت و ادعا کرد پیروز انتخابات است واینگونه رسماً اولین دروغ بزرگ توسط غوغاسالاران رسانهای شد. موسوی که دو انگشت خود را به نشانه پیروزی به دوربین بیبی سی و سایر رسانهها نشان میدهد، با استناد به گزارش ناظرین خود در پای صندوقها اعلام میکند پیروز قطعی انتخاباتی است که هنوز ادامه دارد. بیانیهای هم در این زمینه صادر و از مردم خواسته میشود خود را برای جشن پیروزی آماده کنند. موسوی نخستین بیانیه خود را صادر میکند. «نتایج بهتآور»، «بازی بزرگ»، «خیانت به آرای مردم» و «مبارزه با شورش دروغ» کلیدواژههای این بیانیه هستند که باید مردم را با آن به کف خیابانها کشاند.
مظلوم نمایی با پروسه 72 کشته سازی
ستادهای موسوی و کروبی و در رأس آنها علیرضا بهشتی با ارائه لیستی مدعی میشوند در اغتشاشات پس ازانتخابات مأمورین نظامی وامنیتی نظام ۷۲ نفر از حامیان میر حسین را کشتهاند. این لیست مجعول اولین بار در سایت حزب مشارکت منتشر و از آنها به عنوان «۷۲ شهید جنبش سبز» نام برده میشود که بعد از گذشت مدتی جعلی بودن آن برای افکار عموم مبرهن میشود. هفتم مرداد ماه، مهدی کروبی هم با ارسال نامهای برای هاشمی رفسنجانی ادعاهای عجیب و غریبی را مطرح میکند. نویسنده در نامه خود از شنیده هایی مبنی بر شکنجههای وحشتناک و تجاوز به معترضین دستگیر شده خبر میدهد. ۲۱ شهریور ماه گزارش مبسوط کمیته تشکیل شده در این جهت منتشر و مشخص میشود ادعاهای کروبی صحت نداشته است. کروبی میگوید در نامهاش نگفته چنین رویدادهایی حتماً اتفاق افتاده، بلکه شنیدههای خود را نقل کرده است.
در حالی که آتش تند افراطیگری فتنهگران رو به سردی داشت در نمازجمعه ۲۶ تیرماه تهران که به امامت هاشمی رفسنجانی برگزارشد عدهای بار دیگر باشعارهای هنجارشکنانه خود در این آتش دمیدند و باعث شعلهوری مجدد آن شدند.
9 دی پایانی بر 9 ماه غائلهآفرینی
شعارهایی نظیر «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، «فلسطینو رها کن، فکری به حال ما کن»، «چوب، چماق، بسیجی دیگر اثر ندارد» همراه با بسیاری از رفتارها و گفتارهای رادیکالی طی 9 ماه، جریان برانداز تجدیدنظرطلب را در نهایت به مقابله با مفاهیم و مبانی دینی واعتقادی مردم کشاند، به گونهای که در عاشورای همان سال تهرانی که سالها نماد «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» بود، عاشورای 88 رسما به معرکه کربلا تبدیل شد که خیمه اباعبدالله(ع) را به آتش کشیدند. آنچه در عاشورای 88 رخ داد، داستان جذابی نیست که بخواهیم برایش سالگرد بگیریم و ذکر خاطره کنیم اما قطعا بازخوانی آنچه بر خیابانهای عزادار آن روز تهران گذشت، درسهای بسیاری برای ما خواهد داشت. اینکه چگونه جریان نفاق میتواند تا نقطهای پیش برود که حتی به پرچم سیاه عزای اماممان هم رحم نکند، تا جایی جری شود که حرمت مجلس عزای سیدالشهدا(ع) را هم نگه ندارد و عزاداران را ضرب و شتم کند تا که شعار مرگ بر مقدسات اسلامی سر دهد. هرچند که واکنش مردم نسبت به 9 ماه تندروی وافراطیگری از سوی جریان داخلی همسو با نظام سلطه حضور حماسی و بینظیر در 9 دی همان سال بود اما باید پذیرفت که راهبرد جریان مذکور برای مقابله با گفتمان و اصل انقلاب اسلامی همچنان همان است و این هوشمندی دلسوزان و وفاداران به انقلاب را میطلبد که با رصد تحرکات این طیف در عرصههای مختلف از پیادهسازی اهداف آن به خصوص در انتخابات پیش رو جلوگیری کنند.
نویسنده : محمداسماعیلی
منبع : روزنامه جوان
بر شانه های شاخه ی طوبا ثمر شوی
می خواست در خیال خودش کم بیاوری
شاید که تو سقوط کنی منکَسَر شوی
دنیا نیامـدی بـه گمـانم کـه عاقبت
سرتا به پا به همره او شعله ور شوی
شاید کـه در اِزای خودت بین ضربه ها
ضربی به جان پذیری و او را سپر شوی
تـا «کشـته ی فتـاده» بـه دامـان فـاطمـه
تا «صید دست و پا زده» ی پشت در شوی
ای کـاش می شکست همـانجا ورای در
پایی که خواست با لگدش مختصر شوی
یک بـار میخ خونی و یک بـار هم زمین
دادند مژده ات که از این کشته تر شوی
فرارسیدن ایام محسنیه
را به همه عزیزان تسلیت عرض می نمائیم.